محل تبلیغات شما



قبلا هم گفتم بعضی چیزها انگار توی دلت حفاری میکنه خودشو میرسونه به ته قلبت و تو همون نقطه میشینه. مثل شعر پایین از #بروسان:

بگو چکار کنم؟
بگو چکار کنم؟
با فلفلی که طعم فراق می دهد
با دردی که فصل را نمی شناسد
با خونی که بند نمی آید
 
بگو چکار کنم؟
وقتی شادی به دم بادبادکی بند است
و غم چو سنگی
                 مرا در سراشیب یک دره دنبال می کند
دلم شاخه شاتوتی
که باد

         خونش را به در و دیوار پاشیده است

 

چی بگم؟چندین ماهه که دور از همه ی آدمهام و تقریبا تنها دور از همه ی دوستا

دوستا؟

بگو دوستا ولی نخون دوستا

دوست یعنی چی؟

یعنی اینکه با اطمینان کنارش بشینی و بگی از زندگیت تا دلت میخواد داستان ببافی و تهش با لبخند -در حالی که مطمئنی حرفات دیگه جایی تکرار نمیشه- تکرار نمیشه بهت بگه از هر چی؛ تا فقط آرومت کنه :)

این روزها اصطلاح Far away تو ذهنم خیلی میاد از معنیش خوشم میاد خلاص شدن! دیشب فکر میکردم که ای کاش چشمامو باز کنم و ببینم فقط خواب بوده همه چی یه خوابه طولانی. حس خوبی بهم داد این فکر ولی هرکاری کردم از خواب پا نشدم!

یه شعری بود میگفت / هم خدا را داری هم خرما عجب حالی دهد!

چی بگم که نه خدا رو دارم نه خرمارو.

تو تلاشتو کردی نه همشو ولی تا جایی که تونستی ولی انگاری نمیخواد بشه

پس خیلی خودتو اذیت نکن

فقط.

فقط چی؟

هیچی پسر

+افرین هیچی به هیچی(به قول داداشم -که حتی اونم دیگه حوصله شنیدن منو نداره!- )

.

.

.

این همه مینویسم تا بلکه حالم بهتر شه ولی اونطور که باید نمیشه. خوب میشه که یه روزی بیاد که از ته حس بشه رفتنِ این روزای تاریک. آی اونروز داد بزنم از خوشحالی هم گلوی خودمو ناکار کنم هم گوش مردمو

.

.

.

دیگه تکراری بودنش دلمو زده ولی خب هنوزم دلم میخواد از امید بگم از اینکه بالاخره روزای سبز میان و همراه خودشون یه باد روح بخش میارن تا همه ی برگای پاییزی رو از اینجا ببرن ولی بزار نگم

که من خستم از گفتن و نشدن. از اینکه وقتی ته اون پارکای لعنتی به امید فکر میکردم و به خودم قول میدادم ولی که چی؟

بیشتر از این حوصله ی نوشتن نیست با این شعر تمومش میکنم داستانو :/

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست / آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

 

 

 

 


یه شاعر همیشه لبخند به لبی حرف قشنگی می زد

در حالی که سیگار دستش بود و بهش با سکوت نگاه میکردم میگفت از سیگار متنفرم اما تو را دوست دارم

وقتی این جمله برام تداعی میشه بغض توی دلم فوران میکنه . انگار یه کارگر شهرداری با اون زمین کنای پر سر و صداش (که البته ایندفعه صداخفه کن بهش زده) آروم آروم داره توی دلم حفاری میکنه

بریم رو قصه ای که میخوام بنویسم

اینکه چرا مردم وابسته میشن به سیگار؟! واقعا چیه مگه این سفید کوچولوی لعنتی؟

(این یه دیدگاس حوصله ی حرف پزشکای احمق رو ندارم که میگن جای یه ماده ای رو نیکوتین - میگن بگین جانان -  میگیره)

افراد - بجز اون دسته هایی که با ژستشون سیگار بنده خدا رو چس دود میکنن - اکثرشون با بغض میکشن

در واقع (بزار یکم باکلاس شبیه دانشگاهی ها لفظ بیام) سیگار رو جایگزین آرزوهای فورخوردهِ خودشون میکنن

یکی رو میشناختم که انگیزه ی زندگیش شده بود سیگار. همش برام آهنگ فقط عشق میتونه با اومدن از رضا صادقی رو میخوند و میگفت عشق همه چیو عوض میکنه

راست هم میگفت ولی هیچوقت ندیدم صبح پاشه با دست گل بره سر قرار. همیشه ی خدا سر صبحی دم پنجره ی خوابگاه وایمستاد و سیگار میکشید

اصلا انگاری سیگار بهش انگیزه میداد انگار سیگار جایگزین عشق شده بود

تا جایگزین صبح از خواب پاشدن با انگیزه برای رفتن پیش کسی که دوستش داشت بشه

 

یه رفیقی داشتم روزای بیکارمون میرفتم بالا شهر پیاده روی. چندین و چند سال به یه خونه اشاره میکرد و میگفت این خونه رو میخرم.

سرکنکورش خرخونی کرده بود - اون گشادی که دیفرانسیل رو تک ماده پاس کرد - یه دانشگاه دولتی دُرُس درمون مهندسی قبول شد. بعد یکی دو سال هر وقت میرفتیم بالا شهر دیگه پیشم نمیگفت اون خونه رو میخرم فقط همیشه به اون خونه نگاه میکرد - شاید تو دلش میگفت - و میبردتم ته پارک معروف دود میکرد(ته تک تک پارکای این شهر تقریبا منو برده این بشر).

 

خلاصه اینکه روایت های مختلفی کردم ولی تهش نفهمیدم چرا به سیگار وابسته میشیم شاید اون رفیقِ خره که عاشق آهنگ رضاصادقی بود سیگارو جایگزین عشقِ نداشتش کرده بود که سرِ هر صبح میگه بیا شوزلینگِ من میخوام ببینمت!

 

 

---

این مطلب خیلی بیشتر از این بود ولی اکثرقسمتاشو حذف کردم

سیگار چیه مردم میکشن :/ موز بخورین :///

 


دو ساعت مونده به ساله تحویل

 

 

ی سر ب اخرین ناله زدنای وبلاگ اخیر بلاگفا زدم

و تنها دلم میخاست داد بزنم به درک که سال نود و هشت داره میاد

--

امشب عید دل انگیزی دارم

دورم ی مشت کتابه لعنتین که از بس خوندمشون حالم از همشون بهم خورده

حالم از فروردین بهم میخوره چون تهش قرار بشه بیست و یک سالم

باورت میشه؟

داری میشی بیست و یک سالت

خنده داره

شایدم گریه داره

(چقد عصبیم امشب :/ اروم باش مرد! )

 

خب چی بگم

برای هیچکس مینویسم این مطلبو فقط اومدم یکم بنویسم تا دستم بخوره به دکمه های این لپتاپ لعنتی بلکه یکم سرحال شم

دلم میخواست برم ی سیگار دود کنم

بدون دغدغه و استرس و سگ لرز اینکه بوی گندش باید قبل از رسیدن ب خونه از بین بره ( Far away )

چی بگم

بزار مثبت فکر  کنم

مملکت گل و بلبله

همه چی عالی دین مبین اسلام و لبخند بر لب مردم ایران مثل همیشه از زمان حمله اعراب و مغول

خخخ

واقعا دیوونه شدم امشب

(خندم گرفته باع)

چقد از هم گسیختگی دارم( واو چ کلمه باحالی) میدونستی که خیلی از هم گسیخته ای؟اره تویی که داری این مطلبو میخونی میدونستی؟ همه چی از هم گسیخته شده سیل اومده به طور از هم گسیختگانه ای اب ورداشته همه چیو (این جمله قبلیا معنی خاصی نداشته فقط خواستم چن بار از هم گسخته رو به کار ببرم حال میده)

خب

خب

خب

از چی بگم

پشت ی صندلی پلاستیکی اشغال که مادرم چن روز پیش میگفت اینو دو سال پیش صد خریدم الان پونصد قیمتشه نشستم و لپتاپه اشغال ترم که سه تومن پدرِ پولشو داده(بیست سالت شده پول لپتاپتو پدره میده مرسی مرررررررررررد) و دوستم میگفت این اشغال شونزده تومن می ارزه الان خخخ

خیلی جالبه مملکت باو ناموسن دم مسئولین گرم بخدا خیلی دوس دارمشون ( خیر)

خیلی باحال شده همه چی ببین این لپتاپه اشغالو صد جا گذاشتم روش خوابیدم غذا خوردم تو سرش زدم با این حال همین الانشم تو سودم خخخ

بابا دمتون گرم ناموسا خدا خاهر مادرتونو نگه داره

ی لحظه احساس پولداری بهم دست داده انصافا امید گرفتم به اینکه بتونم با پول لپتاپو این صندلی پلاستیکیه پول مهاجرت به کانادا رو در بیارم خخخ ( که برم کانادا سرورای بلاگفا رو آتیش بکشم )

باو ناموسا دم همه گرم کلا دارم علاقمند میشم به همه چی

سیل اومده عیده نمیشه خیابون رفت

کتاب دورم ریختس

خنده رو لبم اومد ناموسا

باو دمتون گرم الان ینی این ماشین حساب خورشیدیا که ده سال پیش دو سه تومن خریدیم الان دویس سیصد قیمتشه دیگه؟ باو دمتون گرم ناموسا خدایا دمت گرم ناموسا دم لک لکات گرم که مارو اوردن اینجا

خخخ

خوبه وضع مملکت تا کی میخایم از دیدگاه منفی نگاه کنیم جدیدا یکم انگیزه گرفتم واسه زندگی . واسم جالبه ال نوده پنج تومنی فردا چقد میشه پراید چن میشه خوبه شکر خدا

وای چقد خوب شده همه چی

چقد زیبا شده زندگی

خدایا شکرت

.

(چطور یهو از عصبیت در اومدم به خنده بر لب)

------------------------

میخام ارزو کنم برای سال جدید

ولی هیچ ارزویی نمیکنم

خودتون ارزو کنین برای خودتون خواننده های خیالی!

دیگه میخام هیچ ارزویی نکنم

بزا بگذره بره

تا بیشتر از این به این نتیجه نرسم که همه چیز زندگیم حرف بوده حتی اگه تلاش هم کردم

ی وقتا ب مادرم میگم هیچی درست نمیشه اصن اول زندگی اون اجر اولیه بد چیده شده

ی وقتا بش میگم میدونی دلم چی میخاد میگه چی میگم میخام بهار بیاد دیگه نره

این اخریه رو از بس بهش گفتم حفظ شده

خلاصه اینکه ارزو نمیکنم ولی خوبه که بهار بیاد دیگه هم نره :)

( اولش قرار بود حس خوبی عاید نشه ولی حس میکنم ی چیزایی عایدم شده. اصلا حس میکنم از هم گسیختگی عاید شده دیگه عایده های گسیخته از هم شده )


متن آهنگ منو دورم کن از عرفان کالبد - منو دورم کن میخوام از همه فاصله بگیرم

 

یه سفر کوچولو به بالای ابرا

نزدیک ماه شیم و هم صحبت با

ستاره ها شبم و شب با قطار

برگردیم بیدار شیم

**

منو ببر دورم کن از آدمای شهر

بریم یه جا که فقط تو باشی و خودم

بریم یه جا هر چی داشتمو گم کنم

بریم یه جا که فقط بشه تورو پیدا کنم

 

بزار بشه پنجره ها پر از

قطره های بارونی که شبیه چشم توئن

بزارم بوی عطرم بگیره کلِ شهرو

همون که خریدی شبِ تولدم

 

صب کن ببین همه مال منی

بغلم کن که ببینن عاشقمی

منو ببر تا یه جای دور

یه جا که نباشه هیچ آدمی

 

منو دورم کن میخوام از همه فاصله بگیرم

اروومم کن میخوام امشبو با تو بمیرم

منو دورم کن از دنیای خیالیه ادما

مجبورم کن ادم شم تا بشی حوا

 

رو زمین بودی و رفتی شدی ماه من

میچرخه زمین نمی رسیم ولی ما به هم

شایدم برسم بهت ولی تو قابه عکس

**

متن آهنگ منو دورم کن از عرفان کالبد - منو دورم کن میخوام از همه فاصله بگیرم

**

من تورو میپرستم

دور میشی ازم میترسم

اسمت رو لبم

ستاره ها می رقصن

 

من تو رو میشناسم

ماله بهشتی نیست جات زمین

من با تو میمونم

حتی واسه ی ساعته از شبی

 

منو دورم کن میخوام از فاصله بگیرم

آرومم کن میخوام امشبو با تو من بمیرم

منو دورم کن از دنیای خیالیه ادما

مجبورم کن ادم شم تا بشی حوا

**

متن آهنگ منو دورم کن از عرفان کالبد - منو دورم کن میخوام از همه فاصله بگیرم

**

تو وقتی فاصله میگیری و میری واسه یه ثانیه فقط

واسه من یه ثانیه بدون تو شبیه یه ساله لعنتی

 

**مطالبه دیگه ی وبلاگمو هم بخونین


این یه تکست بود تو سیستمم. عالی نیست ولی دوستش دارم به خاطر صداقتی که توش بود می شه گفت حس کرم ریختنی که تو نوشته داد می زنه ی قسمت از زندگیم شده بود که چسبوندمش به این حالا که بنا بر رسیدن نیست باید تمام جهان به درد ما دچار شود می خواهم تمام میوه های نرسیده را از درخت جدا کنم نمی گذارم هیچ مورچه ای به خانه اش برسد روی تمام جاده ها سنگ می ریزم جعبه ی سیاه تمام هواپیماه ها را سفید رنگ می کنم و چرخ همه ی قطارها را پنچر می

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شرجی کلمات